برکت (1)
برکت (1)
منبع : اختصاصی راسخون
چکیده:
کلید واژهها:
مقدمه:
از دیگر مواردی که در آن توجه ویژهای به بحث کیفیت گرایی شده است تلاشهای اقتصادی و بحث رزق و روزی است. در دنیای غرب و نیز در جامعه امروز ما متأسفانه شاهد هستیم تلاش زیادی جهت ازدیاد و کثرت ثروتها صورت میگیرد و کتابها و مقالات زیادی با عنوان چگونه پولدار شویم و غیره در دسترس خوانندگان قرار میگیرد که صرفا به خوانندگان میآموزد از چه راهی مشتریان بیشتری و یا پول بیشتری جذب نمایند یا چگونه منابع مالی خود را مدیریت کنند تا لحظه به لحظه به حجم اندوختههای مالی خود اضافه نمایند.
اما تجربه نشان داده شده است که غالب راهکارهای ارائه شده در این موارد یا عملی نیستند و یا اثر بخشی چندانی ندارند چرا که شرایط اقتصادی هر فرد میتواند با توجه به استعدادها و تواناییهای او و حتی وضعیت اقتصادی خانواده و حتی اجداد و شرایط اقتصادی جامعه که تحت تأثیر اقتصادهای جهانی است متفاوت باشد. با توجه به این تفاوتها و اینکه ممکن است برخی افراد با تمام تلاش به آنچه مطلوبشان است دست پیدا نکنند آموزههای دین مبین اسلام ما را به واژهای رهنمون میشود که در صورت تحقیق عملی آن در خارج باعث خواهد شد هر فرد با استفاده از برخی ابزارهای مادی و معنوی بتواند در عوض تلاشهای بیهوده جهت انباشته کردن ثروت بهترین استفاده را از منابع مادی و معنوی که در اختیار دارد بنماید.
آنچه دین مبین اسلام ما را در زمینه کیفیت گرایی و استفاده از منابع مالی و معنوی به آن توجه میکند توجه به واژه برکت و مضامینی است که در آن نهفته است و میتواند در هر فرد و سرمایهای که در اختیار افراد با هر توان و استعدادی قرار دارد پیاده شود.
در این نوشتار سعی خواهیم نمود ضمن بررسی واژه برکت به تبیین آن پرداخته و آنچه را باعث ایجاد برکت در سرمایههای انسانی خواهد شد مورد بررسی قرار دهیم. امید است این ناچیز راهنمایی باشد تا ما هر چه بیشتر به مقوله بهرهوری و کیفیت گرایی در سرمایه مادی و معنوی خود متوجه باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
بار خدایا محمد وال محمد را در روز قیامت از همه خلایق بزرگوارتر دارو در شرف و مقام انها را به خود نزدیکتر مقرر فرما و انها را در روز قیامت پیشت و آبرومند تر و منزلت و نصیب برتری داشته باشند. بار خدایا به محمد شرافتمندترین مقام را بده و بخشش درود وشفاعت اسلام را به او عطا کن.
بار خدایا ما را به او بپیوند آبرومند و وفادار نه رسوا و پیمان شکن و نه بد کرداری و نه منحرف از حق. اله الحق امنین.
معنای برکت :
راغب در مفردات اصل کلمه برکت را (برک) به فتحه باء به معنای سینه شتر ولیکن در غیر این معنا. نیز استعمال می شود اینکه فلانی دارای برکت است و برک البعیر نفی اینکه شتر سینه خود را به زمین زد حاکی و مستلزم ثابت ماندن خیری است.
و ابتر کو فی الحرب در جنگ پای بر جا شده و بر عقب بر نگشتند و موضع گرفتند یعنی اینکه ثابت ماندن در جایی که این را براکاء و بروکاء مینامند و آب انبار چون ثابت است برکه گویند و اتبرکت الرابه :حیوان ثابت ماند و هیچ حرکتی نکرد.
و اینکه صدقه بدهید چیزی کم نمیشود یعنی به طور نا محسوس جایش پر شده و ثابت مانده و از آن کم نشده که همه اینها را برکت گویند و لذا در تفسیر المیزان آمده است از ان جایی که خیرات الهی از مقام ربوبیتش به طور نامحسوس صادر میشود و مقدار و عدد ان هم مشخص و قابل شمردن نیست و اینکه دارای زیاده غیر محسوس است این برکت است.
برکت به معنای خیری است که در خیری مستقر گشته و لازمه آن شده است مانند برکت در میل در غذا که به معنای سیر کردن بیشتر مردم است برکت در عمر و ...به معنای فراوانی آن نوع میباشد.
شهید مطهری میفرمایند :برکت فزونی خیر است یعنی وقتی میگوییم عمر فلان کس یا مال فلان کس برکت دارد این خیر زیادی است که در آن مستقر و ثابت گشته اینکه این شی و در ذات خودش خیر است و این خیر هم فزونی است و لذا وقتی میگوییم بارک الله لک :معنایش این است که خداوند خیر را درباره تو افزون گرداند و خیری که به تو میرساند زیاد گردد.
به عبارتی سادهتر برکت را میگوییم اینکه گندمی در زمین مساعدی کاشته شود هفت خوشه در آورد و هر نصف خوشه صد دانه باشد و حتی از این هم بیشتر والله یضاعف لمن یشاء و اینکه خداوند اضافه میکند هر چه را که بخواهد.
بعد از اینکه برکت را معنا کردیم به اصل برکت میپردازیم وبا تعریفی که ارائه شد میگوییم برکت در چه چیزهایی میتواند باشد و چقدر در زندگی ما جایگاه پیدا کرده وایا به حال انسانها فرقی میکند یا نه وایا در زندگی ملتزم به ان هستیم یا نه برای توضیح بیشتر و ارائه مطلب باید بگوییم که اولاً برکت 3 نوع است.
برکت یا دینی است، یا دنیوی، و یا اخروی، که در صورت توان مختصراً به هر کدام از انها میپردازیم.
1-برکت دینی :
در برکت دینی غرض سعادت معنوی یا حسی منتهی به معنوی است و لذا مقصود از برکت در لسان دین ان چیزی که در ان خیر معنوی یا مادی منتهی به معنوی باشد مانند دعایی که ملائکه در حق ابراهیم کرده و گفتند رحمت الله وبرکاته علیکم اهلالبیت (1) که مراد برکت معنوی مانند دین و قرب به خداوند است اما در کنار ان سایر خیرات گوناگون معنوی مثل کثرت مال بقای نسل و دودمان در ان قابل ملاحظه است چنانچه برکت در امور به حسب اغراض هم مختلف میشود مثل طعامی خورده میشود اما اغراض و هدفها میتواند در ان مختلف باشد بعضیها فقط به خاطر لذت خوردن و برخی به خاطر گرسنگی و سیر شدن ازان و شاید بعضی به خاطر علاقه ونهایتا افرادی هم به خاطر نورانیت ان که توان عبادت و کار کردن پیدا کنند.
2- برکت دنیوی :
اما آنچه در برکت دنیوی قابل ملاحظه است دعای حضرت ابراهیم علیهالسلام است فاجعل افئده من الناس تهوی الیهم وارزقهم من الثمرات. (2)
که خواستار برکت مادی است یعنی درخواست میوه و رزق برای فرزندان میباشد تا شاید شکرگزار باشند که البته ان هم میتواند با داشتن تقوا نتیجه واثر بخشی خوبی داشته باشد که توضیح خواهیم داد.
که قران میفرماید اگر مردم ایمان بیاورند و تقوا داشته باشند یعنی امر به معروف و نهی از منکر که (البته یکی از مصادیق تقوا هست رعایت شود به طور قطع برکاتی از آسمان و زمین نازل خواهیم کرد.(3)
امام باقر علیهالسلام میفرمایند با امر به معروف و نهی از منکر کسب حلال، و زمینها آباد میشود. (4)
اگر در برابر کم فروشی، گران فروشی، ربا خواری، حیله و تزویر همه افراد جامعه یا حتی خانواده حساس باشند بازار و جامعه اصلاح میشود حضرت علی علیهالسلام همواره با تازیانه وارد بازار میشد و به کسانی که جنس خود را در سایه میفروختند تا عیب محقر باشد و یا جنس بهتر را روی دیگر اجناس و نا مرغوب را در زیر مینهادند هشدار میداد و میفرمود این غش در معامله و در محشر یهودی محشور میشوند و در صف مسلمانان نیستند.
3-برکت اخروی :
اینها برکاتی که بیشتر بوی آخرتی میدهند هر چند جدای از برکات دنیایی هم نیستند و ارزش فراوانی دارند مثل ماه مبارک، زیارت قبور ائمه علیهالسلام و... و خود حج بجا آوردن که در زندگی انسان میتواند نقش خوبی را در نزول برکات داشته باشد چنانچه امام علی (ع) فرمودند بجااوردن حج فقر را از بین میبرد. (6)
یکی از علما نقل میکردند همه ساله در مکه و مدینه به رفقای همسفرش سفارش میکردم برادران هر چه سوغات دنیایی بگیرید خراب شدنی است و از بین رفتنی است و زحمت حمل و نقل آن چه بسا موجب گلایه هم میشود؛ لذا کاری کنید که بهتر از اینها باشد و این مشکلات هم کمتر باشد مثل زیارت رسول خدا و ائمه بقیع و حضرت زهرا و یا نماز در مسجدالحرام که هر رکعت ان برابر صد هزار رکعت و در مسجد النبی معادل ده هزار رکعت و...است که اینها بهترین توشه برای خودتان و دیگران میتواند باشد و هیچ موقع خراب نمیشود و از بین هم نمیرود؛ و برای همیشه میماند و سبب نزول برکات برای انسان میشود.
برکات ذکر و یاد خداوند بودن :
برکات اخروی یا معنوی :
آشنایی با منافع واثار معروف خود انسان را برای انجام هر معروف و انجام دادن ان آماده میسازد کما اینکه امام رضا علیهالسلام میفرماید :اگر مردم زیباییهای سخنان را میفهمیدند یا میدانستند حتماً پیرو ما میشوند. امام صادق علیهالسلام :اگر پدران نیکو کار باشند به فرزندانشان خیر و برکت میرسد اما اگر شرور باشند به فرزندانشان شر میرسد. (8) پس قطعاً انسان اگر اهل امر به معروف هم باشد برای خودش خیر و برکت است و بالعکس؛ و لذا کار خیر یا شر در همین دنیا نیز پاسخ میدهد.
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما اید نداها را صدا
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو زجو
2-شرکت در پاداش خوبیها و نجات از قهر خداوند کما اینکه در روایات متعدد دارد مردم را به کار خیر راهنمایی کنید و سفارش دهید که در پاداش انان شریک هستید بدون اینکه از اجر عامل کاسته شود چنانچه هر کس دیگری را به کار خلاف و انحراف دعوت کند در کفر او شریک است و اگر منکر و خلافی را دید قلبا از ان ناراحت شد همانا از قهر خدا نجات پیدا کرده و تن به سلامت برده و هر کس که با. زبان ...از کار خلاف نهی کرده به پاداش رسیده. (9)
الله تبارک و تعالی سر چشمه همه برکتها :
در برکات معنوی اشاره کردیم که الله و پیغمبر و اهل بیت علیهم السلام ان حضرت از جمله برکات معنوی هستند که میتوانند مایه برکات مادی هم باشند.
و در تعریف برکت هم گفتیم که برکت داشتن خیری است که دارای دوام و خیر و نفع کامل باشد؛ و از طرفی برکت خیری است که زوال ناپذیر باشد یعنی هیچ موقع نه تمام میشود و نه از بین میرود؛ و وقتی خیری ثابت شد و زیاد خیر باشد این را برکت میگوییم.
لذا در قران کریم در جاهای مختلف وجود مبارک الله را برکت دانستند که با این وجود توحید و یگانگی خداوند هم اثبات میشود چون که از تعریف برکت میفهمیم وقتی خداوند برکت است برکت هم یعنی ثابت از بین نرفتنی دارای خیر کثیر و دوام همیشگی است که واجب الوجود بودن خدا وصفت فانی نبودن خدا ثابت میشود ایاتی هم در قران ذکر شده که اشاره میکنیم.
الف)فتبارک الله احسن الخالقین (10)
ب)تبارک اسم ربک ذیالجلال والکرام (11)
ذات اقدس الهی برکت است و همه صفات اقدس خداوند برکت هستند و حتی وقتی میگوییم او شافی است معنایش معروف است چنانکه خداوند عز و جل به طور حکایت از ابراهیم (ع) فرمود و اذا مرضت و هو یشفین و چون بیمار شوم پس او شفا میدهد. اوست صاحب برکت و فاعل برکت و به طور دائم در خلق خویش متبارک و متعالی است.
و قول خود خداوند تعالی تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین تذکر 3 این است خداوند که بقا و ماندنش دوام و نعمتهایش میماند؛ و ذکرش بر بندگانش مایه برکت. همه چیز را نیکو کرده است جالب اینکه مبارک بودن ذات پروردگار به وسیله فرقان یعنی جدا کننده حق از باطل معرفی شده است و این نشان میدهد که برترین خیر و برکت ان است که انسان وسیلهای برای شناخت حق از باطل داشته باشد.
نام خداوند متعال برکت است :
چرا که انسان وقتی فعلی عملی یا امری را گره میزند به خداوند تبارک و ارتباط میدهد به نام خدا این عملش ثابت میشود که در ان فعل یا امر از هلاکت و فساد محفوظ گشته و از خسران مصون بماند چرا که خداوند فنا و گمراهی و خستگی ندارد و رفیع درجات است و دارای مقام بلند است و امری را که مرتبط به ان کنند قطعاً از عوارض بد حفظ خواهد شد که حضرت نوح حرکت و سکون کشتی را مطلق به نام خدا کرد وبا در نظر گرفتن علل ظاهری که نجات کشتی در نام خدا بسم الله مجرئها و مرساها است و همین باعث شد عنایت الهی شامل حال سر نشینان کشتی باشد و رحمت الهی فراهم گشته از غرق نجات یابند ولذا حضرت نوح اشاره دارد به اینکه حرکت و ایستادن کشتی را وابسته به نام خداوند کرد که پروردگارم غفور و رحیم است ان ربی لغفور الرحیم. (12)
نوح اولین انسانی که خداوند متعال گفتن بسم الله را در کتاب مجیدش از او حکایت کرده و اولین کسی است که تمسک به نام کریم خدا را فتح باب خواند بسم الله مجرئها و مرساها معنایش. مختلف هست اما یکی از معانی اینست که خود را متبرک کنید به نام خداوند که حرکت و ایستادن هر امری به دست خداوند است.
وجود امام مایه خیر و برکت :
امام صادق (ع) میفرماید :
ینتج الله فی هذه الامه رجلا منی و انا منه یسوق الله به برکات السموات والارض فتنزل السماءقطرها و یخرج الارض بذرها وتامن وحوشها وسباعها (13)
خداوند متعال به این امت مردی عطا میکند که از امن است و من از اویم و به برکت او برکات اسمان و زمین را عنایت میکند باران خویش را میفرستد و زمین بذر خویش را بیرون میفرستد.
پول با بركت:
ابوحمزه ثمالی نقل میکند که یکی از پیغمبر زاده 4 بود که ثروتی داشت و از این ثروت به نیازمندان کمک و انفاق میکرد که آنقدر کمک کرد که مالش تمام شد و پسرش هم بزرگ شد و پسر بر هر کسی که گذر میکرد به او از خوبی پدرش میگفتند تا اینکه پسر از مادر علت خوبی پدر را پرسید که مادر در جواب گفت او مرد خوبی بود و بسیار به نیازمندان کمک میکرد پسر گفت مادرجان پدر کار ثوابی کرده اما تو گناه کردی. گفت پسر جان برای چه؟ گفت: او از مال خود انفاق میکرد و تو مال دیگری را یعنی این مال از ارث برای من بوده است.
مادر گفت: پسر جان راست گفتی، الان صد درهم نزد من هست که به تو میدهم پسر قبول کرد و گفت چون خداوند بخواهد برکت دهد میدهد.
آن صد درهم را گرفت و از خانه بیرون شد تا با آن از فضل خدا کسب روزی کند که در راه گذرش افتاد به مردهای که تو راه افتاده که 80 درهم آنرا خرج غسل و کفن و دفن او کرد و نماز گزار و با 20 درهم راه خود را ادامه داد و از خداوند فضل و برکت طلب نمود تا اینکه مردی را دید به او گفت که کجا میروی گفت به طلب روزی گفت: چه اندازه سرمایه داری که به وسیله آن روزی از خدا میخواهی؟ گفت: بیست درهم، گفت: این که کمخ؟ جواب داد اگر خداوند بخواهد در چیزی برکت دهد آنرا خواهد داد. مرد گفت راست گفتی و آنگاه به او گفت: من به تو راهنمایی میکنم در طلب روزی و تو مرا شریک سود بکن که پسر قبول کرد.
گفت اهل فلان خانه تا سه روز تو را مهمانی میکنند تو مهمان آنها باش و هر وقت خدمتکار نزد تو میآید یک گربه سیاهش به همراه اوست به او بگو این گربه را میفروشی و اصرار کن تا او را وادار کنی که او میگوید آن را به بهایی بیست درهم به تو میفروشم و چون فروخت بیست درهم را به او بده و او را بگیر او را بسوزان و مغزش را بگیر. سپس به فلان شهر که پادشاهان نابینا است برو و بگو که او را درمان خواهی کرد و هراس مکن از کشتهها و از ردهها اینها کسانی هستند که توانستهاند درمان کنند و به دار زدند که قبول کرد و رفت به پادشاه نابینا شهر گفت: که از مغز گربه هر روز به چشم خود سرمه بکشد.
خلاصه اینکه خوب شد و از مال دنیا گوسفند، شتر و ظروف و خانه و ... نبه او داد و این پیغمبر زاده به خواست خداوند ثروتمند شد، اینکه اگر خدا بخواهد از فضل خود عطا میکند. (14)
در کتاب مجموعه آثار شهید مطهری جلد 18 صفحه 170 امده على بن ابیطالب از طرف پيغمبر اكرم مأمور شد به بازار برود و پيراهنى براى پيغمبر بخرد. رفت و پيراهنى به دوازده درهم خريد و آورد. رسول اكرم پرسيد:
«اين را به چه مبلغ خريدى؟».
گفت به دوازده درهم.
رسول اکرم فرمودند:اين را چندان دوست ندارم، پيراهنى ارزانتر از اين مىخواهم، آيا فروشنده حاضر است پس بگيرد؟.
- نمىدانم يا رسول اللَّه.
- برو ببين حاضر مىشود پس بگيرد؟.
على پيراهن را با خود برداشت و به بازار برگشت. به فروشنده فرمود:
«پيغمبر خدا پيراهنى ارزانتر از اين مىخواهد، آيا حاضرى پول ما را بدهى و اين پيراهن را پس بگيرى؟».
فروشنده قبول كرد و على پول را گرفت و نزد پيغمبر آورد. آنگاه رسول اكرم و على با هم به طرف بازار راه افتادند. در بين راه چشم پيغمبر به كنيزكى افتاد كه گريه مىكرد. پيغمبر نزديك رفت و از كنيزك پرسيد:
«چرا گريه مىكنى؟».
گفت اهل خانه به من چهار درهم دادند و مرا براى خريد به بازار فرستادند؛ نمىدانم چطور شد پولها گم شد. اكنون جرئت نمىكنم به خانه برگردم.
رسول اكرم چهار درهم از آن دوازده درهم را به كنيزك داد و فرمود: «هرچه مىخواستى بخرى بخر و به خانه برگرد.» و خودش به طرف بازار رفت و جامهاى به چهار درهم خريد و پوشيد.
در مراجعت برهنهاى را ديد، جامه را از تن كند و به او داد. دو مرتبه به بازار رفت و جامهاى ديگر به چهار درهم خريد و پوشيد و به طرف خانه راه افتاد.
در بين راه باز همان كنيزك را ديد كه حيران و نگران و اندوهناك نشسته است، فرمود:
«چرا به خانه نرفتى؟».
- يا رسول اللَّه خيلى دير شده، مىترسم مرا بزنند كه چرا این قدر دير كردى.
- بيا با هم برويم، خانهتان را به من نشان بده، من وساطت مىكنم كه مزاحم تو نشوند.
رسول اكرم به اتفاق كنيزك راه افتاد. همینکه به پشت در خانه رسيدند كنيزك گفت: «همين خانه است.» رسول اكرم از پشت در با آواز بلند گفت:
«اى اهل خانه سلام عليكم.».
جوابى شنيده نشد. بار دوم سلام كرد، جوابى نيامد. سومين بار سلام كرد، جواب دادند:
«السلام عليك يا رسول اللَّه و رحمة اللَّه و بركاته.».
- چرا اول جواب نداديد؟ آيا آواز مرا نمىشنيديد؟.
- چرا، همان اول شنيديم و تشخيص داديم كه شماييد.
- پس علت تأخير چه بود؟.
- يا رسول اللَّه! خوشمان مىآمد سلام شما را مكرر بشنويم، سلام شما براى خانه ما فيض و بركت و سلامت است.
- اين كنيزك شما دير كرده، من اينجا آمدم از شما خواهش كنم او را مؤاخذه نكنيد.
- يا رسول اللَّه! به خاطر مقدم گرامى شما اين كنيز از همين ساعت آزاد است.
پيامبر گفت: «خدا را شكر، چه دوازده درهم پربركتى بود، دو برهنه را پوشانيد و يك برده را آزاد كرد!».
برکات ظهور امام زمان علیهالسلام:
از برکات زمان حضرت مهدی علیهالسلام ظهور حضرت مهدی (ع) است و شاید یکی از عواملی که سبب میشود مردم از دعا کردن برای فرج ان حضرت غفلت ورزند عدم اگاهی انها به زندگی لذت بخش در زمان ظهور ان عزیز سفر کرده و بزرگوار است برای اینکه عاشقان و دوستان ان حضرت بدانند در زمان ظهور چه تحول و دگرگونی عجیبی در دنیا پیدا میشود و زندگی چه قدر شیرین و قشنگ میشود و برکات الهی به طور کامل به خاطر ان حضرت به انسان نازل میشود؛ و یک یک انها از بهترین زمانها برای انسان در روی کره زمین است زمانی که فقر از جامعه بشری خارج میشود ودلها از حزن و غم بیرون میرود.
بله آلان هم وجود مبارک حضرت بقیه الله العظم ارواحنا فدا برای جامعه بشری سودمند و مفید هستند و این یکی از نعمتهای بزرگ خداوند است که سبب رسیدن انسان به معارف و کسب درجات و مقامات عالی و سعادت ابدی باشد چنانچه در حدیث امام صادق علیهالسلام فرمودند :سخن اهل بیت النعیم الذی انعم الله بنا علی الباد. (15)
یعنی ما اهل بیت نعمتهای خداوند هستیم که خدا به بندگان داده است کما اینکه از امیر المومنین علیهالسلام نقل شده است سخن النعمه التی انعم الله بها علی عباد (16) و بنا لفوز من فاز یوم القیامه :یعنی نعمتی که خداوند به بندگان داده است ما هستیم که به وسیله ما در روز قیامت رستگار میشوند و این نورهای هدایت نه تنها سبب رستگاری ابدی برای انسانها هستند بلکه نزول نعمتهای ظاهری این دنیا به برکت وجود ایشان میباشد چنانچه در باره حضرت مهدی میفرمایند بیمنه رزق الوری و به وجوده ثبت الارض و السماء (17).یعنی به برکت حضرت مخلوقات رزق داشته میشوند و با وجود حضرت است که آسمان و زمین در نظم خود باقی میمانند؛ لذا در زمان حضور وجود مبارک امام زمان (ع) برکاتی خواهد داشت که به چند نمونه اشاره میکنیم:
1)بی نیازی انسانها:
2- قانع بودن همه
3 - نزول برکات اسمانی و خروج نعمات زمینی
و میتوان گفت امام ابری است پر باران و بارانی است پر برکت و اسمانی سایه افکنده و زمینی گسترده و چشمهای جوشان و برکه و گلستان است.
4- آبادانی جهانی
مسافتهای طولانی چون عراق تا شام پای بر روی سبزه باید بگذارد و اینکه قدمها را با نوازش سبزهها و گیاهان طراوت باید بخشید چنانچه امام صادق علیهالسلام میفرماید:
لو قدم قام قاعنا لانزلت السماء قطرها ولاخرجت الارض نباتها و... حتی تمشی مراه بین العراق الی الشام لاتضع قدمها الی علی النبات. (19)
قائم که قیام بکند اسمان باران خویش را فرو میفرستد و زمین گیاهان خویش بیرون میفرستد و... تا جایی که زن از عراق تا شام برود و پای خود را جز بر روی گیاه نگذارد.
این همه سر سبزی و خرمی نزول برکات اسمانی یعنی باران است که به خاطر امام زمان علیهالسلام فرود میاید و همه زمینها را سیراب میکند و ز مینها گیاه خویش را بیرون میفرستند و دامها فراوان میشود.
یسقیه الله الغیت و تخرج الارض نباتها وتکثر الماشیه. (20)
خداوند با باران رحمتش زمین را سیراب و گیاهان را میفرستد و گنجهای نهفته در دل زمین آشکار میشود.
5 رفاه و امنیت برای همه:
در حکومت حضرت مهدی (ع) توسعه اقتصادی و رفاه برای همه است و مردم به رفاهی بی سابقه دست خواهند یافت و فقر و محرومیت از جامعه منتفی میشود به طوری که حتی صدقه نیز جایگاهی پیدا نمیکند.
پیامبر اسلام در مورد حکومت ان حضرت نسبت به وضع مردم چنین میفرماید:
تعیش امتی فی زمانه عیشا لم تغننه قبل ذلک فی زمان قط (21)
یا در مورد صدقه میفرماید :
یاتی علی الناس زمان یطوف الرجل فی باالصدقه من الذهب ثم لااجد احدا یاخذها منه (22)
میرسد زمانی بر مردم که شخص صدقههایی از طلا و نقره دردست دارد اما کسی پیدا نمیشود بگیرد.
و لذا وقتی که صحبت از رفاه میشود نباید از کل مسائلی که مربوط به رفاه در زندگی میشود غافل شد چرا که لفظ رفاه عام است و اگر امروز بعضی از مردم رفاه ندارند عوامل مختلفی در کار است جامعه یا خانوادهای که دچار فقر و ضعف اقتصادی هست قطعاً رفاه ندارد و شاید خیلی از درگیریها و نزاعهای خانوادگی امراض و بیماریها بیشتر در مناطق فقر نشین دیده میشود همه اینها رفاه و آسایش را از آن مناطق گرفته است.
اما در عصر حضرت مهدی همه اینها که برای انسانها درد آور و زجر آور است به برکت وجود حضرت ریشه کن میشود همچنان که جد بزرگوارش رسول خدا (ص) وعده داده است ابشروا بالمهدی ویقسم المال صحا حا با السویه حتی انه یامر منادی ینادی من له حاجه الی فما یاتیه احد 1 احد الارجل و احد تا تیه فیسا له. (23)
یعنی اینکه مژده باد به مهدی (ع) که او مال زیاد و ثروت را عادلانه و مساوی بین مردم تقسیم میکند تا این که منادی ندا میدهد آیا محتاجی هست که به من رجوع نماید کسی رجوع نمیکند مگر یک نفر و سپس امام مهدی (ع) امر میفرماید که به سراغ کلید دار بیتالمال رود ان مرد نزد خزانه دار حضرت میرود و میگوید من فرستاده حضرت هستم که به من مال بدهید او پاسخ میدهد بگیر عطای حضرت را و ان قدر به او میدهد که قدرت حمل ان را ندارد.
پينوشتها:
- ترجمه المیزان، ج 7، ص 390
2- سوره ابراهیم آیه 37
3 - سوره اعراف آیه 96
4- تفسیر نمونه ج 3، ص 38
5 - سوره انعام- آیه 92
6 - بحار، ج 1 ص 55/ تحف العقول ص 110
7 - نهجالبلاغه، نامه 31
8 - وسائل ج 11 ص 389
9 - وسائل ج 1 ص 405
10 - مومنون آیه 14
11 - الرحمان آیه 78
12 - زخرف آیه 130
13 - غیبت طوسی ص 188
14 - ترجمه بحار الانوار ج 1 ص 269
15 - بحار الانوار ج 66 ص 316
16 - بحار، ج 9 ص 112
18 - زیارت جامعه.
19 - ابراهیم آیه 48
20- خصال ج 2/ 626
21 - مستدرک ج 2/ 557
22 - فتن – تالیف ابی صالح سفلی.
23 - آثار و دعا برای فرج ص 44/ صحح بخاری ج 2 ص 513
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}